دختی غزل
محمدنادر«برلاس» محمدنادر«برلاس»

 

ستاره باردآسمان خمارم امشب 

به پهلویم میدرخشد نگارم امشب

شبی یلدا بخواهم این شبان را

دراین شب تا سحر بیدارم امشب 

شبی یلدا بسانی آن شبی قدر

هوس راتاکجاپندارم امشب

درون باغ خاطر صدغزل باغ 

چراغان ذهن سبزدرگلزارم امشب

خدا راهرکجایابم حضوریاب

به صدق دل باکردارم امشب 

تعالی ا لله ازین شب هایی چراغان

قدم درکوچه ای جانان گذارم امشب 

حدیث عشق راشهرزادروایت 

«هزارویک شب»درافگتارم امشب

سخن چون بوی مشک خیزد بهرجا 

دهن راتاکشایم عطریی ازبهارم امشب 

هزار ساله دختی غزل بین همدمی راز

کنارم جاگرفت غم خوارم امشب

شکنج زلف پیچد حلقه بردوش

ازین زنجیر کی دست بردارم امشب

مرابردندچون «منصور»برته ا ی دار

بگفتم حق بخواهم حق گفتارم امشب

زخون کیست سرخ لعل بدخشان 

برنگی پنجۀ چنارودستی دلدارم امشب 

گلی امید ماهم نیست بی خار

چو«فرخاری»کجاگویم گلی بیخارم امشب

حریفان خورده میگیرندمرازود

بگو«برلاس»نگنجدبرگوشم حرف بسیارم امشب.

به استقبال غزل حافظ شیرازی.

پورتلند-امریکا-2010-19-8.


 


July 21st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان